B4U

هر آنچه که از بالیوود میخواهید بدانید

B4U

هر آنچه که از بالیوود میخواهید بدانید

چاملی

نقطه ایی درخشان در کارنامه کارینا 
فحشا از دیرباز دستمایه آثار زیادی در بالیوود بوده اما چیزی که چاملی را از آثار همدسته اش متفاوت می سازد یک شبه بودن کل داستان و به نتیجه رسیدن آن در صبح فرداست. در واقع چنین آثاری -داستانهای یک شبه یا یک روزه- به ندرت ساخته شده اند مانند فیلم : این شب صبحی ندارد که کارگردان سودیر میشرا تاثیر بسیاری از آن گرفته است. چاملی داستان برخورد تصادفی مردیست که زن خود را ازدست داده با فاحشه ای معمولی در محله ای پایین در مومبی . امان(راهول بوس)همسرش (رینکی خانا) را در شبی بارانی در یک تصادف از دست داده و باران شب داستان فیلم که او دوباره در آن قرار می گیرد خاطرات را برایش یادآوری می کند. او در این شب در حالیکه شب از نیمه گذشته و بی مقصد در خیابانهای مومبی رانندگی می کند در منطقه ای به نام فلورا فاونتین ماشین وی دچار اشکال شده و از حرکت باز می ایستد و او ناگزیر به سرپناهی در همان خیابان پناه می برد. سیگاری از پاکت بیرون کشیده و همچنان که کبریتی ندارد وسعی در روشن کردن آن دارد صدایی به او کبریت تعارف می کند و اینجاست که او برای اولین بار چاملی(کارینا کاپور) را ملاقات می کند.اگرچه دنیای این دو متفاوت است اما برای یک شب پیاده رو را باهم طی می کنند و جرقه های باران این دو غریبه را سر راه یکدیگر قرار می دهد و گذشته دردناک چاملی پیش رو آمده و جستجوی علل کشیده شدن وی به این راه آغاز شده و امان درگیر ماجراهایی که برای وی اتفاق می افتد می شود. اگرچه تصور کلی فیلم جالب است و کارگردان اکثر صحنه ها را با زبردستی از منظر بیننده عبور می دهد اما نقص فیلمنامه ضربه های کوچکی به بدنه اثر وارد آورده از جمله اینکه تماشاگر پس از رویارویی امان و چاملی منتظر یک بحران است اما تا گذشت مدت زیادی از فیلم اتفاق خاصی نمی افتد . درام فیلم که با امتناع چاملی از گذراندن شبی با یک مشتری پولدار که یک شخصیت حقوقی مهم می باشد شروع شده و تا ایستگاه پلیس ادامه می یابد و فیلم را به اوج زیبایی می رساند اما از طرفی فاش نشدن راز داستان تا تقریبا" انتهای فیلم به نوعی شکیبایی تماشاگر را می آزماید و حتی برای برخی بیننده های عام طاقت فرسا به نظر می رسد. ضعف دیگر فیلم که بزرگترین ضربه را به آن می زند پایان مبهم فیلم است که این سوال را در ذهن بیننده به وجود می آورد که چرا با وجود اتفاق افتادن این رویدادها برای چاملی و کمکهای امان او باز هم به خانه اول بازگشته است و این جز سردرگمی تماشاگر چیزی به دنبال ندارد. از طرف دیگر با فللاش بکهای زندگی امان احساس همذات پنداری بیننده برانگیخته می شود اما به یکباره در انتها بیننده با این عمل وی شگفت زده می شود. چرای دیگری برایش پدید می آید. نکته مبهم دیگر این است که چرا افسر پلیس (یاشپال شرما) بی درنگ شروع به میانجی کردن بین چاملی و دلال و آن شخصیت حقوقی می کند و جمع شدن این نکته های کوچک به پیکر فیلم ضربه می زند. شایان ذکر است اگرچه ترانه های فیلم سبب کندی پیشرفت ماجراست اما این موزیک عالی که ساخته ساندش شاندلیاست بسیار دلنشین و زیباست علی الخصوص آهنگ " باگره من ". فیلمبرداری فیلم (اسیم باجاج) درجه یک و بی نقص است کیفیت صدا بالاست و دیالوگهای فیلم ساده و دلپذیرند.کوشش بی ریای کارینا کاپور برای نمایش هرچه طبیعی تر و بهتر چاملی عالی و بی نظیر است و می توان گفت بار فیلم به دوش وی است و درکل به وی تعلق دارد. با توجه به نقشهای قبلی کارینا که بی شباهت به هم نبودند بازی دلپذیر او در چاملی ستودنیست و او بیننده را با این کار خود شگفت زده می کند که آیا این همان کاریناست. راهول بوس در ایفای کاراکترش شایسته به نظر می آید اما صدای وی برای او ضعفی به شمار می آید و باید کار بیشتری بر روی فن بیان خود بکند. یاشپال شرما هم می توانست بهتر از این باشد. در کل چاملی تماشاگر خاص خود را می طلبد هرچند که در گیشه هم بد نبود . قابل ذکر است که برجسته ترین نکته فیلم کارینا کاپور بود که لایق جایزه ملی که برای این فیلم دریافت کرد او و فقط او بود.