B4U

هر آنچه که از بالیوود میخواهید بدانید

B4U

هر آنچه که از بالیوود میخواهید بدانید

پاهلی

چه اتفاقی می افتد وقتی که یکی از بزرگترین ستارگان کشور هند تصمیم میگیرد که بر صندلی تهیه کنندگی بنشیند و یک افسانه بزرگ بسازد؟چه اتفاقی می افتد هنگامیکه در میان این همه علامت سوال ستاره ای چنین بزرگ تصمیم به کار با کارگردانی می گیرد که قبلا با وی کار نکرده و به تمام کارگردانهای موردعلاقه اش پاسخ منفی می دهد؟ و اوست که از سینمای تجاری کم کم فاصله گرفته و به سمت کار با داستان پردازی با سینمای حقیقت جو می رود.پس زمانیکه شاهرخ ردای تهیه کنندگی به تن می کند و همر اه با یک کارگردان فاضل تصمیم به نمایان ساختن داستانی شایان توجه می کنند باید جشن گرفت چرا که شنا کردن برخلاف مسیر رود تشویق می خواهد.پاهلی مرتبا" در ذهن همه این را تداعی می کند که نقشها و داستانها برای شاهرخ پایان نیافته اند و او هنوز به انتهای جاده نرسیده است.پاهلی داستان عشق و موسیقی  دلواله دولهنیا لجاینگه را ندارد،پاهلی سرگرم کنندگی کوچ کوچ هوتاهه را ندارد، پاهلی جلوه دوداس را ندارد، پاهلی عشق حماسه ای ویر-زارا را ندارد. پاهلی فیلم ساده ایست راجع به اشخاص ساده اما داستانش به خوبی کار می کند چرا که کلیشه را به مبارزه می طلبد چرا که اجراهای بسیار موثر را به نمایش می گذارد چرا که فیلمنامه ای قوی و داستانگویی متقاعد کننده مانند آمول پالکار دارد.لاچی (رانی موکرجی) و کیشن(شاهرخ خان ) مردی که عاشق پول درآوردن است باهم ازدواج می کنند و فردای عروسی کیشن برای تجارت به مسافرت رفته و این سفر 5 سال به طول می انجامد و اینجاست که یک روح که به لاچی عشق می ورزد با قیافه همسرش وارد دنیای او می شود.چهار سال بعد کیشن باز می گردد و اهالی دهکده و فامیل گیج و سردرگم هستند و لاچی به معمای غیر قابل حلی دچار شده ،یک طرف شوهر و طرف دیگر روحی که عاشق اوست و می خواهد که بماند.

داستانها و نقشهای بومی همیشه در هند جای خاصی داشته اند.داستان جالبی که استادانه بیان شده حتی سالها پس از دیدن فیلم در ذهن شما می ماند. بر اساس افسانه "دوویدا" نوشته ویجیدان دتای بی باک به همراه فیلمنامه سندیا گوکال پاهلی شما را به دنیایی می برد که به عنوان یک بیننده حرفه ای سینما کمتر پا به آن گذاشته اید.بارها رخ داده که داستانی مایه دار و جالب به دست فردی ناشی افتاده اما خوشبختانه این اتفاق برای پاهلی نیفتاده . بیانی سینمایی از داستانی لطیف شما را از ابتدا تا انتهای فیلم می کشاند تا جاییکه از اواسط فیلم با نفسی حبس شده منتظر فاش شدن چیزی یا رخ دادن اتفاق بعدی هستید.اگرچه نیمه اول مانند حلزون حرکت می کند اما بالاخره پس از آزمایش شکیبایی بیننده فیلم را به اوج می رساند و انتهای فیلم معمای با نو آوری حل می گردد.کارگردان آمول پالکار به زیبایی تکنیک و دست نوشته را به هم پیوند زده جلوه های ویژه فیلم بطور استادانهای به کار گرفته شده درست مثل پودر شکری که بسیار زیبا روی یک پودینگ ریخته باشند.بیش از هر چیز دیگر پالکار جلوه های داستان را به طرز حیرت آوری از کار درآورده برای نمونه ورود و معرفی روح در فیلم(از میان سنجاب ها تا یک پرنده آوازخوان تا یک روستایی ساده) و یا سکانسی که روح هویتش را برای رانی مشخص می کند از درخشانترین سکانسهای رو در رو است.فیلمنامه هم بی عیب به نظر می آید و از نقاط برجسته آن تصمیم رانی در ابتدا و انتهای فیلم است. پاهلی مثلث عشقی تکراری نیست. از دیگر نکات جالب توجه فیلم اینست که قبل از دیدن فیلم فکر می کنید که هرکدام از ستاره های بزرگ این فیلم نقشی طولانی دارند اما در واقع آمیتاب باچن یا سونیل شتی یا جوهی چاولا هیچ کدام نقشی به درازای ستاره بودنشان ندارند و هرکدام حضوری کوتاه اما پرمعنی و موثر در فیلم دارند.دیالوگها هم که نوشته خود ساندیا هستند در خور موقعیت داستان هستند و از فیلمنامه فاصله نگرفته اند.فیلمبرداری راوی چاندرا هیپنوتیزم کننده است.موزیک ام.ام کریم اگرچه آنچنان اوجی ندارد اما ملودیهای شگفت انگیزی دارد. آهنگهای "لگاره جل لگا" و " کنگنا ره" و " دیره جلنا" مزین به اشعار گلزار هستند که نواهایشان بسیار ملایم و آرامش بخش است و طراحی رقص فرح خان نیز در جای خود شگرف است.پاهلی بدون شاهرخ خان و رانی موکرجی ناقص است.هر دوی آنها بسیار شگفت آورند. اگر حتی ذره ای راجع به متنوع بودن یا به زبانی ساده تر همه کاره بودن شاهرخ شک دارید با دیدن این فیلم همان ذره هم تبخیر می شود.از یک طرف در نقش روح و از طرف دیگر در هیات شوهر سردرگم بسیار متقاعد کننده و استادانه ظاهرشده است.رانی با این فیلم ثابت می کند که چرا امروزه اسم او را با هیبت خاصی می برند. امسال او در دنباله دو اثر کاملا متفاوت(بلک و بانتی و بابلی) با پاهلی امید بقیه را برای جایزه ها کاملا از بین برد.

آمیتاب باچن در نقش کوتاه خود عالیست. سونیل شتی خوب است و جوهی چاولا با این فرصت کوتاه بازهم قابلیتهای بازی خود را به نمایش می گذارد. سکانسهای فردی آنوپام کر و یاجپال راداف لبخند به چهره تماشاگر می نشانند و دیگر بازیگران هم طبیعی و خوب هستند.درکل پاهلی علیرغم جایگاهش در گیشه به همه ثابت می کند که ادبیات بالیوود آنقدر غنی هست که نیازی به کپی برداری از هالیوود نباشد.